عليه فقر و بيکارى
گفتگو با نسرين رمضانعلى

یک دنیای بهتر: بیکاری در جامعه ابعاد فزاینده ای یافته است. یک میلیون بیکار تنها در سال گذشته به ارتش بیکاران افزوده شده است. اخراج ها نیز گسترش یافته است. دامنه بیکاری و تاثیرات آن بر زندگی کارگران و مردم زحمتکش چگونه است؟

 نسرین رمضانعلی: فاجعه بار است. بيکارى نابود ميکند٬ ميکشد٬ منهدم ميکند و در دنياى امروز با افکار مسلط ارتجاعى حرمت قربانيان آنرا مورد هجوم قرار ميدهد. بيکارى محصول اين نظام است و بحران اقتصادى و ورشکستگى سرمايه دارى ايران آنرا تشديد کرده است. عوامل زیادی وجود دارد که در بالا بردن آمار بيکارى نقش دارند. از جمله بسته شدن تعدادى از صنايع قديمى و کارخانجات که توليد آنها به روال سابق براى سرمايه داران نمى صرفد و بجاى آن همان کالا را ارازانتر از بازار جهانى وارد ميکنند. اما اين هميشه در سرمايه دارى وجود دارد. بيکارى در ايران و روند سرسام آور آن رابطه مشخصى با اقتصاد ورشکسته و بحران زده آن دارد. اقتصاد سرمايه دارى ايران نميتواند توليد را سامان دهد و افقى از اشتغال و گشايش اقتصادى به جامعه بدهد. اين اقدام با جمهورى اسلامى ممکن نيست. همينطور سير خصوصى کردن ها در ايران به اين منجر شده که کارخانه ها بسته شوند و صاحبان آن به طرق ديگرى دنبال کسب و کار باشند و تعداد زيادى بيکار شوند. در حکومتى که از لحاظ سیاسی ثباتی ندارد٬ اقتصادش ورشکسته است و با بحران جهانى زمينگيرتر شده٬ و جامعه هم آنرا نميخواهد طبعا بيکارسازيها وسيع تر و پيامدهاى آن شديدتر است. به اينها اگر دزديهای کلان سران رژیم را اضافه کنیم برای مردم زحمتکش چیزی باقی نخواهد ماند.

تاثیرات بیکاری و رشد وسيع آن بر زندگی طبقه کارگر و مردم زحمتکش نابود کننده است. آمارهای دولت در باره بيکارى را خودشان هم باور ندارند. این آمارها واقعی نیستند. آما واقعى بيکارى دستکم دو برابر آنچه است که دولتيها از ١١ تا ١٧ درصد ادعا ميکنند. بخش زيادى از بيکاران اساسا جزو نيروى آماده بکار ثبت نشدند٬ زنان خانه دار شامل اين آمار نميشوند٬ کودکان کار جزو اين آمار نيستند٬ خيلى از کسانى که شاغل محسوب ميشوند هفته اى يکروز و چه بسا چند ساعت کار دارند. در شهرستانها بيشتر مراکز صنعتى بسته است و بيش از ٣۵ الى ۵٠ درصد نيروى آماده بکار هيچ روزنه اميدى ندارند. بیکاری یعنی پاشيده شدن شیرازه خانواده های کارگری. بیکارى براى بخش وسيعى يعنى محروميت از هر گونه بيمه و خدمات اجتماعى. يعنى حق زندگى ندارى. آمار وزارت کار از بیکاری ٢/١١ صحبت ميکند که طبق همین آمار تنها ١۵٠ هزار نفر بیمه بیکاری آنهم در مدت محدودى دریافت می کنند. تازه اگر کارفرما پول بيمه را که از دستمزد کارگر کم کرده بالا نکشيده باشد و به بيمه پرداخت کرده باشد. در موارد زيادى اين بخش دستمزد کارگران توسط کارفرما خورده شده است. در نتيجه بيشتر کارگران اخراجی و بیکار براى ادامه زندگى اگر پس اندازی داشته باشند٬ که معمولا ندارند٬ ناچارند فرش زيرشان را بفروشند٬ قرض کنند٬ و یا اگر همسرشان تکه طلائى داشته باشد بفروشند تا هزينه اوليه زندگى را تهيه و لقه نانى بدست بيارند. زندگی برای خانواده های بیکار جهنم سرمايه روى زمين است. درگیريهاى خانوادگی و مشکلات اجتماعى بيکارى تاثیرات بی نهایت مخربى بر کودکان در خانواده خواهد داشت. کودکان بدليل فقر از تحصیل محروم می شوند. طبق آمار وزارت آموزش و پرورش سالیانه نزدیک به یک میلیون کودک از حق تحصیل بخاطر مسئله فقر محروم می شوند و این کودکان خود نیز به نیروی کار ارزان در بازار تبدیل می شوند.

اخیرا قوه قضائی اعلام کرده است که پانزده میلیون پرونده جنائی برای بررسی در دستور  کار قرار گرفته است. معنای این آمار چیست؟ ريشه اين جنايات و معضلات اجتماعى بجز فقر و تنگ دستی و محروميت نيست که به بخش عظیم مردم تحمیل شده است. خودشان از يکطرف قربانى ميکنند و از طرف ديگر قربانى را محاکمه و زندان و اعدام ميکنند! آمار دزدی٬ قتل٬ تن فروشی٬ اعتیاد و جنايت هر روز بالا می رود. اينها از جمله نتايج بيکارى و فقر بر زندگى مردم زحمتکش است که مسبب و بانى آن سرمايه دارى و حکومت اسلامى است که عرضه ندارد حتى با قوانين ارتجاعى خودش به مردم نان و کار بدهد.

یک دنیای بهتر: میگویند تحریم اقتصادی عامل بیکاری های کنونی است. نظر شما چیست؟ نقش تحریم های اقتصادی و فلج اقتصادی رژیم اسلامی در بحران بیکاری را چگونه می بینید؟

نسرین رمضانعلی: قطعا بی تاثیر نیست و در تشديد بحران اقتصادى و مشخصا ميزان بيکارى نقش دارد. مراکز مهمی مثل نفت و گاز و صنایع سنگین و بخصوص ماشین سازی بدليل کمبود قطعات يدکى و مواد اوليه و يا نو نشدن تکنولوژى زير ظرفيت موجودشان کار ميکنند. در مواردى زير ظرفيت ۵٠ درصد. کارفرما و دولت نيز با طرح تعدیل نیروی کار و طرح بازنشستگی پیش از موعد و اخراج کارگران قديمى رو آورده است. آنها تلاش دارند سود خود را کماکان به جیب بزند اما زندگی میلیونها کارگر را به خاک سیاه بنشاند. ببینید هفته گذشته حزب اتحاد کمونیسم کارگری اطلاعیه ای را در مورد اخراج کارگران ایلان جرثقیل صادر کرد و اتفاقا به گفته یکی از کارگران اشاره دارد که این کارگر نارحتی کلیه دارد و باید مرتب دارو مصرف کند. این کارگر اخراج شده است و در توضيح مریضی خود اشاره دارد که با تحريم اقتصادی داروهای مورد نيازش ناياب و يا قيمتش در بازار سياه چند برابر شده است. قبلا اگر ميشد در بازار سیاه دارو و نيازى را تهيه کرد اما امروز در بازار سیاه هم پیدا نمی شود. تحريم تاثيراتش را با بيمارى شديدتر٬ فقر بيشتر٬ بيکارى بيشتر و نااميدى بر زندگى مردم گذاشته است. ما تجربه محاصره اقتصادی عراق را داریم که دود این تحریمها تنها به چشم کارگران و مردم زحمتکش رفت. روزانه چند هزار کودک فقط بخاطر نبود دارو و غذا جان خود را از دست میدادند. محاصره اقتصادی یعنی به زانو در آوردن مردم و نه حکومتها. شعار ما و طبقه کارگر در ایران و سراسر جهان باید لغو تحريم هاى اقتصادى اى باشد که زندگى مردم را توسط حکومتها و سرمايه داران گرو ميگيرد.
 
اما بيکاريهاى وسيع کنونى صرفا نتيجه تحريم نيست. اين يک دروغ بزرگ است که کارفرماها با سو استفاده از آن تهاجمشان را به کارگران گسترش داده اند. جمهوری اسلامی از این فرصت استفاده کرده و تحت عنوان "ما در محاصره هستیم"٬ بیکار و اخراج می کند و اعتراضات را سرکوب می کند. باید این فرصتها را از این جنایتکاران گرفت. بيکارى محصول کارکرد اين نظام است که چه در دوره رونق و چه در دوره بحران وجود دارد. تحريم اقتصادى و بحران جهانى اين وضعيت را تشديد کرده اما عامل و بانى اصلى بيکارى سرمايه دارى و سياستهاى سودجويانه و ضد کارگرى آنست.

یک دنیای بهتر: برای مقابله با این وضعیت چه پرچمی را باید در دست گرفت؟ کدام سیاستها راهگشا هستند٬ از کدام سیاستها باید پرهیز کرد؟

نسرین رمضانعلی: با شعار ما نان می خواهیم٬ ما بیمه بيکارى مکفی می خواهیم٬ ما کار می خواهیم٬ ما زندگی ميخواهيم باید هر چه گسترد ه تر به میدان آمد. پرچم مبارزه علیه فقر را باید امروز بیش از هر زمانی بلندتر کرد. حزب ما سالها قبل اين دورنما را ديده بود و عليه فقر بیانیه اى تصویب کرده است. این بیانیه باید پرچمی براى مبارزه عليه سياست به فقر کشاندن طبقه کارگر باشد. این بیانیه باید چراغ حرکت به جلو و سازماندهی مبارزه ای توده اى عليه فقر و گرسنگى باشد که بتواند رژیم اسلامى سرمايه داران را عقب براند و مجبور به تامين حداقل نيازهاى زندگى مردم محروم کند. بدون سازماندهى مبارزه اى توده اى و گسترده عليه حکومت فقر و بيکارى و اختناق٬ موقعیت طبقه کارگر بطور خاص و مردم بطور عام بیش از این که هست سقوط ميکند. برای جلوگیری از این سقوط باید با این شعار و این پرچم به میدان رفت ودر گوشه و کنار شهرها و محلات و مراکز کارگری خود و سایرین را سازماندهی کرد. از کدام سیاستها باید پرهیز کرد راستش فکر می کنم سیاستی هم در گوشه کنار اگر چه جرات ندارد با جسارت ابراز وجود کند اما از این تحریمهای اقتصادی و از این وضعیتی اسفباری که به مردم تحمیل شده است بخشا خوشحال هستند و فکر ميکنند هر چه مردم بيشتر در فقر و بدبختى باشند٬ بيشتر به "انقلاب" و مبارزه رو می آورند و سرنگونی حکومت اسلامی سريعتر اتفاق مى افتد. اين گرايش هرچه اسم خودش را بگذارد رگه اى مذهبى است. اما نکته اساسى تر نوعى توهم به بالا٬ دست به آستان جناحى از حکومت شدن٬ و درد را پيش عامل آن بردن است. سياستهائى که به ناسيوناليسم تکيه دارند و به رفتارهاى اقتصادى دولت انتقاد ميکنند٬ تلاش دارند اعتراض کارگران را به سرمايه داران "خوب" و "هموطن" و بخشى از حاجى بازاريها متکى کنند. اين سياست نسخه شکست طبقه کارگر است و بايد قاطعانه از آن اجتناب کرد.

اين اوضاع البته شورش گرسنگان را به يک واقعيت عينى تبديل ميکند اما اگر همين شورش متکى به افق و سازمان و رهبرى نباشد شکست ميخورد. اين تلاش و مبارزه برای بهبود شرایط زندگی مردم و طبقه کارگر است که ما را به اهداف اصلیمان نزدیکتر ميکند. 

یک دنیای بهتر: چگونه میتوان بر مبنای این سیاستها سازماندهی کرد؟

نسرین رمضانعلی: در بالا بطور خلاصه ای اشاره کردم. مراکز کارگری و محلات کارگرى بايد ثقل این تقابل و مصافها براى سازماندهی طبقه کارگر علیه بیکاری و فقر باشد. امروز شاهد جنب جوشهای کارگران علیه اخراجها و یا برای بهبود شرایط کار و امکانات رفاهی در مراکز کارگری هستیم. اما این حرکتها پاسخگوی اوضاع کنونی نیست. امروز طبقه کارگر باید بیش از پیش متکی به مجامع عمومی خود در محیط کار و زيست شود. ايجاد شوراها و سازمانى که قدرت عمل جمعى را بتواند در صورت نياز بميدان آورد حياتى است. یک خانواده کارگری چهار نفره با ٣٢٠ هزار تومان حقوق توان پرداخت کرایه خانه را هم ندارد. بنابر این تلاشها امروز در مراکز کارگری بايد عليه فقر متمرکز شود. يک بخش مهم این مبارزه به محیط زیست کارگران ربط مستقیم دارد. فقدان برق و آب و رفاه وسيله اعتراض و تشکل عليه فقر است.

امروز در خیلی از محلات فقیر نشین هستند کسانی که تلاش می کنند کارهای مثبتی انجام بدهند. نفس اين حرکتهاى خير خواهانه و انسانى بد نيست٬ اما دوای درد میلیونها انسان هم نیست که در آن جامعه با فقر دست پنچه نرم می کنند و حتی توان تهيه یک وعده نان خالی را هم ندارند. امروز گروهائى هستند که مثلا به محلات متوسط حال و ثروتمند می روند و از آنها تقاضای لباس و یا مواد خوراکی می کنند. یا اینکه به مغازه داران مراجعه می کنند و برخى مواد غذائى تاریخ مصرف گذشته یا بفروش نرفته را از اینها دریافت و در محلات فقر نشین بین مردم گرسنه تقسیم ميکنند. خوب اينها هرچه باشد جواب فقر نيست٬ فقر را امروز آنهم در مقياس يک جامعه هفتاد ميليونى نميتوان با سياستهاى رابین هودی "حل" کرد. فضا را باید برای اعتراض آماده کرد. اين چه وضعيتى است که بعد از عمرى کار بايد حالا يکى بيايد و لقمه نانى دست فرزندان ما بگذارد؟ یا برای مثال کودکانی که آینده یک جامعه هستند. سازماندهی در محیط زیست کارگران یکی از اقدامات مهم و يک حلقه مهم در مبارزه عليه فقر است.

یک دنیای بهتر: چه فراخوانی برای رهبران عملی کارگری و فعالین رادیکال سوسیالیست کارگری دارید؟

نسرین رمضانعلی: دراين اوضاع پيچيده رهبران رادیکال سوسیالیست وظایف خطيرى بر دوش دارند. ما در مسير سازماندهی یک انقلاب کارگری و ایجاد یک جامعه آزاد و مرفه سوسیالیستی بايد موانع را از سر راه برداريم. يکى از اين موانع سياست به فقر کشاندن طبقه ما است. سياستى که هدفى جز زمينگير کردن طبقه کارگر و دور کردنش از دخالت در سياست ندارد. رژيم اسلامى سرمايه داران تلاش دارد با سرکوب و فقر طبقه ما را بکوبد و بقای ننگين اش را حفظ کند. در این شرایط طبقه کارگر و مردم زحمتکش به وجود لايه رهبران پيشرو و سوسياليست کارگران براى سازماندهى و هدايت اعتراضاتشان نياز دارند. برای گرفتن حقهای پایمال شده میلیونها انسان نقش شما رهبران رادیکال سوسیالیست نقشى تاريخى است. کار رهبران عملى طبقه کارگر رفع اين موانع و بسيج کارگران و محرومان عليه حکومت فقر و فلاکت سرمايه دارى اسلامى است. هيچ چيز مشروع تر از اين نيست که براى نان٬ مسکن٬ کار٬ رفاه اجتماعى و حق زندگى تلاش و مبارزه کرد. اين مبارزه توده هاى ميليونى را پشت خود دارد. بايد الگوهاى روشن و کارا بدست داد و در مقابل سياست فقر و فلاکت و گرسنگى ايستاد. دنياى ديگرى ممکن است اگر کارگران اراده کنند. *